شرح مختصری از زندگینامه شهید عبدالرزاق زارعان دولت آبادی
به گزارش آوازه شهر،مقام معظم رهبری فرمودند “زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از شهادت نیست” وقتی به تاریخ دفاع مقدس مراجعه میکنیم نام شهدای عزیزی همچون شهید خرازی، شهید همت، شهید زین الدین، شهید باکری، شهید حسن باقری و……. زینت بخش تاریخ است ولی شهدای مظلومی هم داریم که علی رغم اینکه همتراز شهدای معروف بودهاند متاسفانه هیچ نام نشانی از آنها ثبت نشده است و تاریخ به حماسه و ایثار واز خود گذشتگی آنها بدهکار است و ما همه مدیون این شهدا بوده و هستیم و وظیفه داریم که چهره درخشان آنها را به تصویر بکشیم تا الگویی برای آیندگان ونسلهای آتی باشد ولی امر مسلمین جهان بارها به این امر مهم پرداخته وفرموده اند باید زیبایی رشادت رزمندگان حتی در کتب درسی به آیندگان منتقل شود از جمله یکی از شهدای مظلوم خطه برخوار شهید عبدالرزاق زارعان دولت آبادی میباشد در سال ۱۳۴۰ هجری شمسی در خانه یک استاد و معلم فرزانه قرآن و مکتبخانه فرزندی به دنیا آمد پدرش مرحوم حاج استاد محمد نامش را عبدالرزاق گذاشت پدر بزرگوارش با اینکه بسیاری از علمای این شهر در مکتب او درس خواندهاند ولی بابت تعلیم و تربیت فرزندان این آب وخاک هیچ حق الزحمه ای از مردم مطالبه نمیکرد و صرفا از محل کسب پینه دوزی امرار معاش می نمود جلوههای یک استاد واقعی و بدون چشم داشت که از خصوصیات رهروان واقعی انبیا الهی است در چهره این بزرگمرد که به حق ادامه دهنده راه انبیا بود قابل مشاهده بود .سردارشهید عبدالرزاق پس از تحصیلات مقدماتی در مکتب نزد پدر بزرگوارش تحصیلات ابتدایی رادر مدارس ابتدایی به سبک جدید به اتمام رسانید چون پدر بزرگوارش از نظر جسمانی دچار عارضه نقص عضو بود احساس مسئولیت در وی غلیان کرد و علی رغم اینکه سرشار از هوش و استعداد بود و با سن کم پا به عرصه کار گذاشت و به عنوان کارگر بنایی نزد اساتید بنا کار میکرد و بعضا ً در اوقات تعطیل در اردوهای جهادی که در اول انقلاب رواج داشت به کمک کشاورزان در درو و سایر فعالیتهای کشاورزی شرکت می نمود با شروع جنگ تحمیلی و دفاع مقدس اولین تجربه جنگ خود را در تیپ قمر بنی هاشم از استان آدر بایجان شرقی ودر جبهه های غرب کشورشروع کرد و پس از تشکیل تیپ امام حسین که بعدها با همت حاج حسین خرازی و یارانش به لشکر ارتقا یافت جذب شد ایشان نبوغ و استعداد خاصی از خود در جنگ تحمیلی نشان میداد به صورتی که در عملیات فتح المبین با تعداد نفرات کم و محدود یک هفته دشمن را پشت دشت عباس زمین گیر کرده بود. طی تحولاتی که در جنگ اتفاق افتاد روز به روز نبوغ و استعداد ذاتی او بر فرماندهان آشکار میشد و مورد اقبال اکثر فرماندهان خصوصاً شهید خرازی قرار گرفت شهید خرازی به یکی از دوستان گفته بود اگر ابتکار عمل عبد الزاق در استحکام بخشی خط اول عملیات فتح خرمشهر نبود غلبه بر دشمن تا دندان مسلح امری مشکل بود . طولی نکشید که به عنوان چشم راست حاج حسین خرازی مطرح شد هر دو در جنگ ذوب شدندو چیزی از خود بر جای نگذاشتند و سعی مینمودند که در ایام کوتاه یک روزه یا دو روزه که به مرخصی می امدند حضور یکی از آنها در لشکر در خط مقدم حفظ شود و اگر به صورت اتفاقی و استثنایی هر دو با هم به اصفهان میآمدند یک پای شهید خرازی در اصفهان و پای دیگر او در دولت آباد ودر منزل عمو حاج استاد محمد پدر شهید عبدالرزاق بود و انقدر روحشان با یکدیگر قرین و وابسطه بود که طاقت دوری همدیگر راحتی برای یک نصف روز نداشتند در آن زمان واحد مهندسی رزمی لشکر تازه تشکیل شده بود اولین لودر و چند ادوات مهندسی دیگر واحد رزمی در خط حاجی عمران توسط شخص شهید زارعان از دشمن به غنیمت گرفته شد و روز به روز بر ادوات واحد رزمی لشکر امام حسین افزوده میشد او در شجاعت بینظیر و زبان زد خاص و عام بود هرجا مهندسی رزمی به دلیل حجم زیاد آتش دشمن، زمین گیر میشد خود او شخصاً وارد عمل میشد تا روحیه به رزمندگان تحت امر او بازگردد بچه های واحد مهندسی میگفتند در ۲۴ ساعت ۲ ساعت خواب و استراحت نداشت وعشق بچه های مهندسی و حرف شنوی از او غیر قابل تصور بود خیلی از برو بچه های مهندسی رزمی نزد او در حد فرماندهی به رشد رسیدند ولی طولی نکشید که پروازی شدند از جمله شهید اسدی، شهید حسینعلی داوری شهید حسن منصوری شهید حسینعلی معینی شهید محمد علی فتاحی و… و افرادی همچون حاج حسن و حاج حسین فتاحی و حاج محمد رضا رمضانیان نیز از شهدای زنده واز یادگاران میدان حماسه هنوز هم در صحنه ودر سنگر تولید به دفاع از آرمانهای امام راحل و مقام معظم رهبری مشغولند